جامعه جوان با نشاطتر است
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۱۶۷۵۸
به گزارش خبرنگار حوزه استانهای خبرگزاری تقریب، دکتر هوشنگ عطاپور فعال رسانهای و اجتماعی در یادداشتی تحت عنوان"جامعه جوان بانشاطتر است"به بررسی چالشهای فرزندآوری در ایران پرداخته است.
در این یادداشت میخوانیم:
"حفظ جوانی جمعیت و فرزند آوری" به عنوان موضوعی که اکنون به یکی از اولویتهای مهم اجتماعی کشور تبدیل شده است، دغدغه به حقی است که به سالمسازی تجدید نسل ایرانیان و توسعه پایدار اجتماعی کمک خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه در طرح این مقوله مهم تا حدود بسیاری خصلتهای آرمانگرایانه بر اقدامات عملی و کاربردی غلبه دارد اما نمیتوان بر بسترسازیهای فرهنگی هم چشم بست زیرا در فرهنگ عامه، تبدیل یک نیاز بالقوه به یک تقاضای بالفعل، نیازمند اقدامات اطلاعرسانی و توجیه دقیق خرد جمعی است.
بسیاری از سیاستها از همین ناحیه دچار شکست میشوند، چون افکار عمومی و خرد جمعی اقناع نمیشود و وقتی به حس مثبتی از یک سیاست اجتماعی دست پیدا نمیکنند، موضع بیتفاوتی و انکار را در پیش میگیرند که اگر این رفتار منفی اجتماعی جلوه عام به خود بگیرد، به زمین خوردن یک سیاست اجتماعی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
برای سیاست مهم و دور اندیشانه فرزندآوری و حفظ جمعیت جوان کشور نیز اقدامات فرهنگسازی و اقناع افکار عمومی، به ویژه جمعیت هدف بسیار ضروری است، زیرا در پس هر سیاست اجتماعی، دهها سوال در اذهان عمومی شکل میگیرد که برای همراهی جامعه با آن سیاستها باید به سوالات مطروحه پاسخ باورپذیر، دقیق و درست داده شود.
بیتردید در حوزه سیاست فرزندآوری نیز سوالات بس مهمی مطرح است:
چرا سیاستگذار به این نتیجه رسیده؟ چه اندازه این سیاست مهم و ارزشمند است؟ من به عنوان فرد چه نفع و چه نقشی دارم؟ آیا مشوقهای موجود میتواند همکاری و همراهی جمعیت هدف را جلب نماید؟ آیا اصلا چنین سیاستی درست درست است؟ آیا منابع کشور پاسخگویی جمعیت مد نظر سیاستمداران خواهد بود؟
قطعا سوالات بیشتری مطرح است و اینها تنها نمونههایی از سوالات رایج است که اشاره شد.
قاعدتا نظام سیاسی براساس یک فرایند مطالعه و بررسی راهبردی به چنین سیاستی رسیده است و برای اجرای درست آن یک "پیوست فرهنگی" نیاز است و کارگروههای مختلفی برای فرهنگسازی در نظر گرفته شده است اما باید ذیل یک پیوست فرهنگی مدون و عامه فهم و روزآمد انجام شود.
نکته مهمی که غیبت آن را حس میکنیم،
عموما امور اجتماعی با راهکارهای فرهنگی(عموما هنری و رسانهای) بهتر اجرا شده و بر ذائقه جمعی خوشایند میشود اما تخفیف و تقلیل پیوست فرهنگی یک سیاست عمومی مهم "چون فرزندآوری که نیازمند تغییر اساسی در طرز تلقی و رفتار انسان ایرانی کنونی است"؛ نشانه ضعف سیاستگذاران و مجریان در پیشبرد این امر مهم است.
در این راستا عموما مشاهده میشود که به دو برنامه اجرایی خرد، سهل الوصول و کم تاثیر بسنده میکنند: برگزاری جلسات و کارگروههای اداری با بسیاری از مصوبات غیر قابل اجرا و دشوار برای پیگیری و برگزاری همایشها و جشنوارههای رسانهای و تقدیر از فعالان این عرصه از جمله آن است.
البته این اقدامات هم مهم هستند اما برای فرهنگسازی یک سیاست ملی مهم که برای حداقل ۲۰ سال آینده هدفگذاری شده، اقدامات مناسب و اثربخشی نیستند.
برای فرهنگسازی سیاستهای ملی و درازمدت، باید برنامههای فرهنگی درازمدت و نهادمند شکل بگیرد و با تشکیل ستاد و دفترهای پراکنده در چند سازمان و وزارتخانه که مدیران آنها هر سال عوض شده و پایداری لازم را ندارند نمیتوان کار فرهنگی انجام داد و یا این امر تخصصی را مثلا به وزارت ارشاد اسلامی واگذار کرد!
به نظر میرسد که اقدامات ترویجی و اقناعی که جامعه مهم و جوان در حال ازدواج و یا در معرض ازدواج را هدف قرار میدهد، باید از سازمان متولی این امر مانند سازمانی وابسته به ریاست جمهوری بوده و یا تولید، مجری و پیگیر اجرای این سیاستها و متولی تولید محتواهای فرهنگی باشد و از سوی دیگر مسئولیت ستاد و یا قرارگاه مربوطه زیر نظر ریاست جمهوری بوده و حتی میتواند کانال تلویزیونی مستقلی را هم ایجاد کند و امور هماهنگی بین بخشی و فرابخشی را نیز عهدهدار شود.
وگرنه با اقدامات پراکنده کنونی و گذشت مدت کمی از تصویب مصوبات و ایجاد مسائل و موضوعات جدید، به تدریج شدت و قدرت پیگیری و اولویت این سیاست ملی کمرنگ و به پستوهای ادارات سپرده خواهد شد.
بدون تردید، این سیاست ملی پیش از هر برنامه مشوقی نیاز به توجیه و اقناع وجدان جمعی دارد تا ارزش و اهمیت این برنامه توسعه پایدار برای همه روشن و شفاف شده و قربانی مخالفتهای سیاسی و جناحی نشده و به یک سیاست ملی و فراجناحی و غیر سیاسی تبدیل شود که از حمایت همه جناح ها و گروههای سیاسی برخوردار شود.
لازمه این کار نهادسازی و فرهنگسازی مستمر براساس یک برنامه بلند مدت و بنیادین است چون این سیاست ملی برای موفقیت نیازمند حمایت و همراهی شهروندان، تداوم حمایتهای سیاسی ملی و تامین زیرساختهای اقتصادی است که در همه حال برای همین سه گروه نیازمند کارهای اقناعی فرهنگی هستیم.
انتهای پیام/
منبع: تقریب
کلیدواژه: فرهنگ سازی سیاست ملی سیاست ها یک سیاست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۱۶۷۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله روزنامه جوان به مدافعان تعطیلی شنبه
آفتابنیوز :
روزنامه جوان نوشت: دین برای زمان اهمیت ویژه قائل است. اسلام به برخی زمانها نگاه ارزشی دارد . عناوینی، چون «شب قدر، روز مبعث، عید غدیر، روز عاشورا، عید فطر، شب جمعه و روز جمعه» نشان از نگاه خاص اسلام به برخی از زمانها و جانمایی خاص آن در زندگی انسان مسلمان دارد.
اساساً اسلام یکی از عناصر تنظیمگر در سبک زندگی اسلامی را زمان میداند. توجه به ساعات خاص، روزهای هفته، روزهای خاص در ماه، روزهای خاص در سال همه گویای نوع نگرش اسلام به مقوله زمان است.
تجربه نشان میدهد هنگامی که دو روز تعطیل است، به طور طبیعی روز دوم به عنوان روز اصلی تعطیل قلمداد میشود. چه اینکه امروزه در تهران روزهای پنجشنبه تعطیل است و مردم از آن بهعنوان روز کارهای عقبمانده استفاده میکنند و جمعه را تعطیل بهمعنای استراحت و تفریح به شمار میآورند. چهره عمومی شهر نیز جمعه را به عنوان روز تعطیل نشان میدهد.
تحولات فرهنگی هیچگاه یکشبه رخ نمیدهد. ذهنیت اجتماعی آرامآرام شکل میگیرد. به امروز که ذهنیت عمومی جمعه را روز تعطیل میداند نگاه نکنید. تعطیلی شنبه بهمرور زمان و طی یک دهه آینده موجب خواهد شد ذهنیت اجتماعی جمعه را از مدار و محور بودن تعطیلات خارج کند و جمعه نقشی را در زندگی بیابد که امروز پنجشنبه بهعنوان روز نیمهکاری و کمکار هفته انجام میدهد.
جایگاه جمعه در فرهنگ اسلامی، اما جایگاه خطیری است. در اسلام جمعه محور بخشی از اعمال عبادی فردی و اجتماعی، رسیدگیهای فردی و دینی به شمار آمدهاست. از صبح جمعه که با دعای ندبه و انتظار ظهور آغاز میشود تا ظهر جمعه که محل اجتماع مسلمین در نماز جمعه است. تا دهها آداب فردی که برای جمعه تصویر شدهاست.
جمعه روز خاص و نماد اسلام است و به نوعی از شعائر اسلامی شناخته میشود. در برابر شنبه که نماد یهود است و یکشنبه که نماد مسیحیت است. ما نسبت به بعد نمادین روزها غفلت داریم.
بعد نمادین دین یکی از عناصر هویتسازی دینی است. عنصر هویتساز مرز شما با غیر شما و دیگری شما را تعیین میکند، اما غفلت از آن موجب درهم آمیختگی فرهنگی، هویتزدایی و عدم تشخص آن جامعه میگردد. ظاهر استدلال برای تعطیلی شنبهها خیلی روشن و در نگاه ابتدایی مقبول است. باید برای تجارت خارجی خود را با ایامی که جهان در حال کار است، هماهنگ باشیم، اما نکته این است که مسئله را نباید سطحی دید.
مسئله فقط تعطیلی یک روز نیست، مسئله تغییر نظم اجتماعی است. نظم اجتماعی باید بر اساس یک منطق روشن تنظیم شود. تعطیلی شنبهها یعنی محوریت نظم اجتماعی بر اساس منطق اقتصادی، اما تعطیلی جنبه تنظیم نظم اجتماعی براساس منطق فرهنگی است. اسلام برای حیات انسانی ارزش ویژه بر مدار حیات طیبه قائل است و نظم اجتماعی را نیز براین مدار سامان میدهد. (این بخش نیازمند توضیح و تبیین فنی و براساس روح شریعت است.)
در نامه اخیر اتاق بازرگانی ایران خطاب به مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم تعطیلی شنبهها این است:
«اثربخشی اقدامات دولت برای افزایش ارتباط با سایر کشورهای بلوک شرق و غرب و توسعه روابط تجاری و اقتصادی، در گرو پذیرش هر چه بیشتر استانداردهای اقتصاد جهانی است.»
این استدلال که باید خودمان را با نظم جهانی در حوزه اقتصاد تطبیق دهیم، آشناست. سالها قبل طیفی سخن از جامعه جهانی میزدند، اما این جهان، جهانی است که امریکا و غرب محور آن هستند. حرکت بهسمت استانداردهای مثلاً جهانی یعنی پذیرش گامبهگام نظم غربی در حالیکه امروز دنیا در حوزههای مختلف از جمله اقتصاد در حال عبور از نظم فعلی و تک قطبی است.
تشکیل پیمانهای مالی و اقتصادی بزرگ، چون پیمان شانگهای و بریکس، پیمانهای مالی دو یا چندجانبه و دلارزدایی همه بهمعنای عبور از نظم موجود است. در چنین دوران عبور از نظم امریکایی سوق دادن کشور به سمت آن نوعی ارتجاع تمدنی است.
تأکید میکنم مسائل کلان را نباید اتمیک و نقطهای دید، تعطیلی شنبهها را باید در یک اتمسفر کلان فرهنگی، اجتماعی، ملی و بینالمللی تحلیل کرد. پیامدها، روندها، آسیبها و دیگر جوانب باید در این بستر تحلیل و بررسی شود. پس مسئله تنها تعطیلی یک روز نیست، مسئله تحول در رویکرد کلان جامعه، وجهه اجتماعی، پیام پنهان این تصمیم به ناخودآگاه جامعه است.